زمین می خواست که آبستن عشقش شود
اما فاصله تا آسمان بسیار بود
زمین تب کرد
داغ شد
آسمان دلش گرفت،سرخ شد،بغض کرد
بارید
و زمین از عشق تر شد
آرام جوانه زد
فرزندانی به مرز میلاد رسیدند
به میلادی سبز
^حسام فلاحتی^
===========================
پ.ن:
1-سال نو مبارک
2-این هم از آخرین پست سال 92
3-رنگ بهار از پنجره پیداست
4- اینم عض کنم بنظرم بارون پاییز و زمستون از بارون بهاری دلچسب تره
5-....
6-سال پیش یه خط نوشتم ((سال که بدون تو نو نمی شود))
(میدونم یه روز بالاخره شعر میشه )
7-نه هوای تازه و نه لباس نو می خوام
هفت سین من تویی من فقط تو رو می
خوام
داریم به اولین کوچه ی بهار نزدیک میشیم
کافیه چشمی بچرخونیم به اطراف قطعا میبینیمش
============================
پ.ن:
1- عکسو از صفحه F.Bیکی از دوستام برداشتم
2-بهترین روزه دنیا تو فروردین ماهه
3-....
یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟
==========================
پ.ن:
1-چهارشنبه سوری تون خوش
2-....
در دست های چه کسی
اسراف می شوی تو
اکنون که من
به ذره ذره ات محتاجم؟
*ییلماز اردوغان*
ترجمه- سیامک تقی زاده
=======================
پ.ن:
1-کلا با نوشتن پ.ن حال می کنم
2- 27 اسفند (چهارشنبه سوری) شبکه 2 انگار قراره کلاه قرمزی بخش کنه
3-شعرش زیاد واسم واقعیه
4-شعرایه قشنگی هست که روزانه بهشون بر می خورم (میزارمشون گاهی اینجا،شاید کسی اومد خوند)
5-....^حسام فلاحتی^
===============================
پ.ن:
1-دو سه شب پیش تو بارون مشغول رانندگی بودم و داشتم به یه CD که مدتی بود گوشه ی داشبورد خاک می خورد گوش میکردم و حوصله هم نداشتم تراک ها رو هر 20 -30 ثانیه عوض می کردم تا رسید به یه آهنگ ملایم و با تم سنتی آهنگ رو قبلا هم چند باری شنیده بودم اما تا حالا به متنش اصلا توجه نکرده بودم این قدر تو آهنگش غرق بودم که ماشینو زدم کنار و 5-6 باری آهنگ رو گوش دادم فقط می تونم بگم فوق العاده بود
آهنگ واسه علیرضا قربانی بود واسه فیلم مدار صفر درجه
که شروعش اینه :
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی...
2-جایی از این شعر که علیرضا قربانی خونده منو دیونه می کنه اینه :
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
شعر هم تا اونجایی که من گشتم انگار برای دکتر افشین یداللهی هست
3-زمین آنقدر هام که میگن کوچیک نیست و گرنه من هر روز باید می دیدمش (ولی کاش همون قدر که میگن کوچیک بود)
4-....
چند وقت پیش داشتم با یک دوست بزرگی صحبت میکردم
یک جمله ای گفت که باعث شد چند ساعتی فکرم مشغول بشه
# توقع آفت دوستیه #
حرفش کاملا درست بود خیلی از مشکلات ما تویه دوستی از توقعه
توقعاتی که به صورت نا به جا برای خودمون ایجاد می کنیم
و فرقی نمی کنه کدوم طرف معادله ی دوستی باشیم
ما گاهی به خودمون حق میدیم توقعاتی رو به نا حق از افراد داشته باشیم و فکر می کنم این واقعا خیلی بده
بعد از اون روز سعی می کنم هر روز این جمله رو به خودم یادآوری کنم تا همیشه یادم بمونه
من توقع ام رو از زندگی و چیزایی که دوسشون دارم کم کردم
(وقتی توقع ت رو از چیزی کم می کنی به همون نسبت انتظار کمتری هم ازش دار)(حس جالبیه)
=======================
پ.ن:
1-توقع آفت دوستیه
2-بهار از همین الان اومده، یه درخت آلوچه سر کوچه ی دانشگاه هست که گل کرده(گلاش عجیب بهاری ان)
3-....
تو که رفتی تمام شمع ها خاموش شد
حالا دلیلش چه فرقی می کند
از نبود هوا بعد از تو
از آه سرده من
یا از نسیم دامنت هنگام رفتن...
تو که رفتی تمام شمع ها خاموش شد
^حسام فلاحتی^
===============
پ.ن:یه بار دیگه وبلاگ
هر چند که با حالی که من دارم این یکی هم شاید به یه سال نکشه
و بگم دوست عزیز شیشه خدا چیکارت نکنه که منو دوباره وسوسه کردی واسه این کار